بسم الله الرحمن الرحیم-نظریات شخصی است- الهام از یک ظریفی- به مناسبت- جناب شیخ اجل مولوی رحمت الله علیه- شاید کسانی به ایشان خرده بگیرند- چرا اینهمه عشق ورزی باخلیفه دوم کرده است ولی دران حکمتی است- که علمای شیعه از ان تبعیت کرده اند-درتاریخ صفویه مطالعه میکردم- که بعضی علما مانند دار دسته حضرت مجلسی رحمت الله علیه طلاب خویش از خواندن روضه منع میکرد که تنها به جمع اوری احادیث بپردازند- صوفیان که درسراسر جهان اسلام جزو پوپولیست ها هستند- بیان میکردند که کفاررا خداوندمنان مشغول بکار میکند تا شر کم کنند ومایحتاج مسلمین فراهم اورند وخداوندمنان ثروتی به مسلمین میدهد که انها زحمت زیادنکشند؟؟!! وان کالاهارا ازانهابخرند- وبعضی علمای شیعه چنین میگفتند وحدیث هم میاوردند درحالیکه درقبل اهل کوشش وسعی فراوان بودند ودنیا ریزه خوار انها بود دلیلن بود مشکلات از حد ظرفیت انها بیرون بود دل ودماغ برای کارنبود- وصوفیان این روش را درمانی میدانستند- این سئوال را من از استادمعزز مرحوم ایت الله زیرجد رحمت الله علیه پرسیدم-که دلیل ان چیست شایدروزی کفار انهارا تحریم میکردند- فرمودند- زمانی که ردم یک عقیده ای پیدا کردند- وزیر بار علما نرفتند دوراه است یکی عالم خودرا منزوی کند- دراین صورت مردم را ه نامناسب طی میکنند وراه دوم این است بعضی عقایدانهارا قبول کنند وحتی بگویند حدیث است- تا بعضی مسائل رابتوانند حل کنند یامردم روز ی حقیقت را درک میکنند ویا روزی سرانها به سنگ میخورد ومتنبه میشود- جناب اقای مولوی هم بر این اساس است- دلیل ان این است که جناب شمس تبریزی به شهرت جناب مولوی نرسید گرچه جناب مولوی سنگ تمام گذاشت- عرفای ایران- که سخنگوی انها جناب مولوی است- موجودات را به سه قسمت میکند- بعضی فرشته وبعضی موجودات کم شعور وبی شعور وانسان وجن- درفرشته عقل هست وخطا نیست- درحیوانات عقل غریزی است وشعور انسانی نیست ودرانسان نمی فرشته ونیمه حیوانی است- انمسان سه خصلت مهم دارد- اول قوه عقل- درمسئله عقل دقت کامل نشده است- یک عقل ملکوتی داریم که مستقل است وازان نمیتوان بهره نا مناسب گرفت درتعامل بافطرت است وتعامل نشان میدهد که که درروح است نه درجسم چون جسم تحریکات اش یک طرف است وتعامل ندارد- اما در –من یاخود- یک عقل بازاری است که درخدمت من یاخود است گرچه بعضی قوانین را ز عقل ملکوتی که نشانه روح خدائی است میگیرد- درعرفان بیشتر مسئله عقل بازاری مطرح است دو م عاطفه است که برای خود ودیگران دلسوزی میکندبزرگترین ومهمترین عامل اخلاق این عاطفه است وخداوندمنان بخاطر عاطفه موجودات راخلق کرد هل احسانه الا احسان- وسوم نفس است که بدنبال شهوات است عاطفه باعقل ملکوتی در تعامل است وضد عقل بازاری است وعقل بازاری بانفس دراتباط است وضد عاطفه است- عقل وعاطفه ئجناب اقای مولوی تشبیه بامرغ که مرغ بهترین نماد عرفان است دراسمان پرواز میکند وسایه ان که مرغ وش است در روز پرواز میکند انسان میابیست مرغ اسمان را شکار کند تیربه مرغ سایه میزند ومسلم است ان مرغ اسمان نصیب اونمیشود- دینا دوبازار دارد یک بازار بدلی جات- که بدرد این دینا میخورد وان دینا خریدارندارد تبدیل به ارز اخرتی نمیشود ویک بازار طلا دارد که امضای جاودان دارد وان میتواند به ارز اخرتی تبدیل شود عاقل ان است که به ضرورت بدلی جات بخرد وهم خودرا به خریدن طلا بکند- جناب حافظ عاطفه را تشبیه به شراب کرده است که انسان بیخود ومست میکند مجنون میکند لیلی ان هدف مقدس است ومیفرماید شرابی بخود وشربای براسمان پرتاب کند تا اسمانرا بزیر خودبیاوری همانطورکه خداوندمنان میکند